لغته اسرارآمیز و سرشار از رمز و رازه دوست داشتن ....

یک فعل پسندیده

یک کلمه نیکو و زیبا

شایدم یک دروغ.......!!!!

بله دروغی که بارها و بارها میشنویم

جوری که دیگه لمسش تقریبا برای خیلی ها غیر ممکن شده

و به معنی که برای اون در کتابها و داستانا اومده بسنده میکنن

و زیاد تو عمق ماجرا نمیرن !!!

و در حد بیانش کاملا راضیشون میکنه

ولی بعضی ها که البته انگش شمار هم نیستن و یا شایدم باشن

راستش آمار درستی ازشون در دست نیست

به هر حال وجود دارن کسایی که براشون این سوال پیش بیاد

که اصلا این کلمه در عمل به چه شکلیه

و مخاطب این عمل قرار گرفتن چه حالی داره

و اینکه اصلا ممکنه تا عمل برسه یا

کلا چیزی هست که بشه دیدش یا لمسش کرد

اصلا دوست داشتن چه شکلیه

فقط یه کلمه خشک و خالی که میشه بیانش کرد و

یک احساس زود گذر و یک خیال خام رو نسیب طرف مقابل کرد  ؟!؟!

یعنی ممکنه برای کسی این سوال پیش نیاد عمق این کلمه در واقیت تا چه حدیه ؟!؟

شایدم پیش اومده که البته شاید که نه حتما پیش اومده

اصلا مگه ممکنه کسی مخاطب این کلمه قرار بگیره و این سوال به ذهنش خطور نکنه ؟!؟!

مگه داریم ؟!؟! مگه میشه ؟!؟!؟

البته شدنش که میشه ولی نه تو این حال و زمانی که توش هستیم شاید یه زمانی که دوست داشتنا واقعیتر بود

و یک دروغ قابل لمس تر !!! بله قابل لمس تر . و البته یک طرفه !!!

کسی به ذهنش نمیرسید که ممکه این حال یک جاده یک طرفه به سمت هیچه و چوبشم خوردن

ولی الان حتی نمونه لمسی دروغینشم شاید بشه تو کتاب داستانهای خاک خورده خوند فقط

ولی به هر حال همه قبول دارن که یه چیزی با این حال و احوال وجود داشته

و خودشونو راضی کردن که اینی که میشنون همونیه که قبلا احساس میکردن !!!

والا به هر حال از نبودنش که بهتره

ولی خب همیشه هم اینجوری هم نیست که کلا برای همه این کلمه یک حالت تجسمی از یک تعریف اومده تو

کتابهای داستان باشه !!!

بله ممکن هم هست در بعضی مواقع نمونه قابل لمسش هم وجود داشته باشه ولی با تعاریف و مرز بندی های

شخصی و تعاریف خود ساخته و درک شخصی از کلمه ی دوست داشتن !!!

چه در ابرازش چه در ابعادش

به هر حال آدمها با هم تفاوت دارن !!! البته ممکن هم هست تفاوت تاحدی باشه که

برای یک نفر دوست داشتن با عشق هم معنی باشه 

و برای یکی دیگه یک کلمه برای جبران کم کاریها و توجیه رفتار !!!

لازمه اشاره کنم این متن اصلا جزو یک موضوعات منفی و منفی بافی دسته بندی نمیشه و بیشتر میشه جزو 

واقعیتهایی که هیچ وقت گفته نمیشن طبقه بندیشون کرد !!! به هر حال خواستم گفته باشم 

بعضی وقتا ممکنه دوست داشتن وجود داشت باشه ولی از روی اجبار و یا حتی سوء تفاهم 

مثلا کسی که بیست سال از زندگی مشترکش میگذره ولی زمانی که ازدواج کردن شرایط و دید و آگاهی جامعه 

طوری نبوده که بتونن حتی قبل از این سنت میمون و حسنه با هم حرف بزنن که اصلا به درد هم میخورن 

یا چه خواسته هایی از هم دارن یا اینکه اصلا از نظر روحیات و تفکر در یک سطح هستن !!!؟؟؟

چون به هر حال اینو خوب میدونید که سطح تحصیلات یک نفر هیچ ارتباطی با شعور و درک و فهم اون شخص

نداره و البته همیشه هم اینجوری نیست که خوب دیده نشده به هر حال...!!!

و چه ظلمها که در حق بعضی ها نشد !!!!

البته قسمت رو نمیشه نادیده گرفت و حکمت پروردگار راز دان رو .....ولی خب به هر حال ... از درک بشر خارجه

یا دوست داشتن والدین نسبت به فرزندان

درسته که از چشم پدر و مادر ها بچه هاشون از همه ی بچه های دنیا بهتر باشن و خب این چیزیه فقط میشه

شنید و کشی با چشم مسلح و غیر مسلح اینو ندیده !!!

و یا اینکه همه ی بچه ها برای ما به یک اندازه دوست داشتنی هستن !!! که خب این نه تنها قابل تایید نیست

بلکه منطقی هم نیست و واقعا هم با هیچ عقلی نمیش این موضوع رو درک و ازش دفاع کرد

مثلا خانواده ای رو در نظر بگیرید با دید خیلی کوچیک نسبت به جامعه و تحولات زمان خودشون و صاحب نظر در

همه ی زمینه ها !!!

و فرزندانی که به نسبت پدر و مادر درک متفاوتی از جامعه و زندگی دارن اولین قدم خانواده بعد از اعلام نظر 

مخالف !!! (اصلا چه معنی داره)  شاید ترد اون و برچسب فرزند ناخلف باشه !!!

و ممکنه حتی کار به جاهایی بد تر از این عناوین برسه !!! به هر حال خانوادست و دلسوز فرزند

البته این نمونه بر میگرده به فرهنگ ایرانی که با دلسوزی نا آگاهانه و نابه جا فرزند رو وابسته به خانواده بار میارن

و معمولا تا قبل از ازدواج فرزندان با خانواده زندگی میکنن و طعم استقلال حتی از نوع مالیشو احساس نمیکنن

و همین عدم استقلاب مالی باعث اختلاف میشه ..!!!

بله دلیل اصلی همینه !!!

فرزندان کم سن و سال !!! (البته نسبت به والدین) و ماجرا جو که قراره کره زمین رو فتح کنه

البته بدون کوچکترین درآمدی

 و والدینی که یک حلقه امن حتی در حد خونه خودشون رو ترجیح میدن و این رو دیکته میکنن

و فرزندانی که به ناچار مجبورن روی واقعیت و اعتقادات و آرزوهاشون و چیزهایی که درسته و میدونن که درسته

پا بزارن یا شاید هم نزارن که جفتش مشکل سازه

و ممکنه فرزند یا تا آخر عمر افسوس پا گذاشتن روی خواسته هاش رو بخوره یا اینکه ترد شدن و هزاران مشکل و

درد سر و سختی دیگرو به جون بخره ...

ولی به هر حال این یک جور دوست داشتنه که شاید هم آشنا به نظر بیاد !!!!

نوع دیگش پدر و مادرهایی هستن که ماشینی زندگی میکنن و بد ترین نوعشونن !!!

این نمونه از افراد کسایی بودن که روال زندگیشون با اعتقادات و ارف جامعه گره خورده بوده !!!

یعنی درس خوندن ...

کار پیدا کردن ....

خواستگاری رفتن...

ازدواج کردن ....

و بله ...بچه دار شدن ..

خب این جور افراد برای بعد از این اتفاقات دیگه برنامه ی خاصی نداشتن !!!!

و بله بقیه روال زندگی این افراد و فرزندان دلبندشون به دست زمان سپرده شده !!!

و تحولات زندگی فرزندان و خانواده به شرایط کلی حامعه بستگی داشته نه دور اندیشی

و بعد از اومدن فرزند اول و دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم و............

تنها تحولی که میشه دید رشد فیزیکی به تناسب سن و رشد عقلی به تناسب محیط و شرایطه

نه آموزش خانواده !!!

و اینجوریه که یک جمعیت هم خون قریبه شکل میگیرن !!!!

و ممکنه شخصیت و علایق افراد این خانواده تا آخر عمر مجهول باقی بمونه

و حتی فکرش هم به ذهن کسی نرسه !!!!

و تربیت این افراد رو جامعه و صد البته رسانه به عهده میگیرن و قشر افسرده ی کشور پا به عرصه ی وجود میزاره

تبریک میگم از خلق این شاهکار !!!

و این خانواده ممکنه فکر کنن همدیگرو دوست دارن و شاید هم این و فکرشون باشه که "خب مگه ممکنه فرزندی

پدر و مادرشو دوست نداشته باشه و بر عکس !!!!"

 و شاید هزاران مدل از این جور دوست داشتنا بشه مثال زد که البته شاید در بعضی مواقع خیلی شیرین یا

شایدم خیلی تلخ باشه که حتی بیانش هم از توان خارجه

به هر حال بهتره با این کلمه و فعل سابق !!! بیشتر آشنا بشیم و بیشتر بهش فکر کنیم 

روش فکر کنیم و ساده سطحی از کنارش رد نشیم 

و به امید روزی که چیزی که بر لبها جاری میشه از قلب سرچشمه بگیره 

به امید روزهای نورانی

روزهایی که روشن باشه دلا

به امید اون روز

 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم